برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان حامـی ام باش pdf از samira_behdad لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان samira_behdad مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/معمایی/اجتماعی
خلاصه رمان حامـی ام باش
داستان مردی است که زندگیاش به دست فراموشی سپرده شـده مردی که هویت خـود را
از یاد بـرده و دست تقدیر کسی را سر راه او قرار مـیدهد تا به زندگی یکنواخت و کسلکنندهاش
رنگِ زندگی بپاشـد در این راه، حوادث یکی پس از دیگری از دل خاکِ زمان بیرون مـیآیند و
حقایق یک به یک آشکـار مـیشوند و اما او کیست که پا در راهی مـیگذارد به امـیـد آنکه
انتـهای مسیر به بازگشت خاطرات مرد ختم شود؟
رمان پیشنهادی:دانلود رمان آنلاین خط و نشان مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان حامـی ام باش
صداي جيغ ممتد زني که فرياد ميزد شقيقههايش نبض گرفتـه بودند و مغزش در حال انفجار بود
انفجاري که اگر رخ ميداد، زمين و زمان از صداي فرياد و ناله و چهرههاي بدون صورت ذهنش
پر ميشـد محتـويات معدهاش به حلقش هجوم آوردند تلاش کرد تا آرام بماند، بدون حرکت و
ثابت ماند لحظاتي پس از آن، انقلاب معدهاش آرام گرفت و تنها سوزش تـه گلو و تلخي
بدمزهاي در دهانش باقي ماند چشمهاي دردناکش را روي هم فشرد و کلافه از ناتـوانياش
در کنترل تصاوير هجومآورده به ذهنش، کف دستـهايش را روي صورتش گذاشت پس از چند ثانيه،
گرماي مايعي روي دستـهايش، باعث شـد تا چشمهايش را باز کند و از خير يادآوري آن تصاوير لعنتي
که مثل شبکهاي برفکي در ذهنش پخش ميشـدند، بگذرد دستـهايش را از روي صورتش برداشت
سرخي چند قطره خـون، مانند پتک ي روي سرش آوار شـد لعنتي !آخر اين خـوندماغشـدنها
، اين دردهايي که با تصاوير مبهم ذهنش به تاروپود جانش رسوخ ميکردند، او را از پا درميآوردند
با شنيدن صداي افشين، چشم از کف دست خـونآلودش گرفت افشين با حالت…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید