رمان

دانلود رمان ستایش pdf از سارا فروغی زاد با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ستایش pdf از سارا فروغی زاد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سارا فروغی زاد مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان ستایش

ستایش چادر را از سرش برداشت ودرحالیکه آنرا به رخت آویز

آویزان مـیکرد ؛کولر را روشن نمود وخـود را در معرض

باد خنک آن قرار داد در همان حال مقنعه را از سر برداشت و

گردن خیس خـود را روبه روی کولر گرفت .

صورتش از شـدت گرما برافروختـه شـده و مانتـو به تنش چسبیـده بود و

این درحالی بود که در خرداد ماه قرار داشتند

ماهی از فصل بهار!

مانتـو شلوارش را تعویض نمود و بسوی حمام شتافت. مسلما

با اینهمه عرقـی که به بدنش چسبیـده بود نمـیتـوانست

غذا بخـورد .

خانم مـیالنی با مشاهده او که بسوی حمام مـیرفت گفت:

زیاد طولش نده مادر مـیخـوام غذارو بکشم

رمان پیشنهادی:دانلود رمان قمار باز لعیا علی عسکری

قسمت اول رمان ستایش

ستایش پاسخ داد:
تا شما سفره را پهن کنیـد من اومدم.دارم از گرما مـیپزم.

و خـود را به داخل حمام افکند. ثنا )خـواهر دوقلوی او( قاشقـی از ساالد بردهان گذاشت و گفت:

خدا را شکر این خـونه آنقدر اتاق داشت که مجبور نباشم با ستایش یه جا بخـوابم دیشب که بلند شـدم برم

دستشویی هنوز المپ اتاقش روشن بود مـیـدونیـد ساعت چند بود مامان؟ساعت یک و نیم نمـیـدونم با اون همه

بیـداری چطوری صبح زود بیـدار مـیشـه..

خانم مـیالنی سفره و قاشق چنگـال را به او سپرد و گفت:

عادت داره مادر همـیشـه هرکـاری را مـیندازه واسه آخر شب برو سفره رو بنداز تا غذا رو بکشم که آقا جونت

گشنشـه برو مادر

چشم مامان خانم

و در حالی که ساالد را مزه مزه مـی کرد داخل هال شـد و سرگرم پهن کردن سفره:

آقا جون،گمونم اینجا از مغازه تـون دور باشـه درستـه؟

مـیالنی تسبیح را البالی سجاده گذاشت و….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا