بالوشاپ
دانلود و خرید رمان
بالوشاپ
دانلود رمان شاخه نبات pdf از آزیتا خیری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شاخه نبات pdf از آزیتا خیری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان آزیتا خیری مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان شاخه نبات

دکتر “ارکیـده افشار” در آستانه اعدام و درست پای چوبه دار لب باز مـی کند.

از چوبه اعدام دور مـی شود. ولی راز قصه همچنان سر به مهر است.

چه کسی دکتر ابراهیم را کشت؟!

این قصه حکـایت تلاش های جسورانه دختری ست که برای رسیـدن به هدفش از آرزوها و حتی آزادی اش مـی گذرد.

“شاخه نبات” ثمره خـون دل خـوردن های ارکیـده ست برای به نتیجه رسیـدن آنچه که به آن باور دارد؛

باوری از جنس لبخندهای ماهگونه یک نوزاد!

رمان پیشنهادی:دانلود رمان عشق ناشناختـه آزیتا

قسمت اول رمان شاخه نبات

پیچ کوچه را که گذشتیم،ناگـهان اشک در چشمم خشک شـد.هر دو ایستادیم،مادرم دست

مرا رها کرد و با لحن پر از «چرا مردم در خانه سمـیه خانم جمع شـده اند؟ چه اتفاقـی افتاده؟

وای خدا مرگم بدهد. »تردیـد گفت: عده زیادی در کوچه تجمع کرده بودند و پچ پچ مـی کردند.

هر کس چیزی مـی گفت.پشت سر مادرم مـی دویـدم تا بتـوانم به او برسم.همه به مادر خیره شـده بودند.

متـوجه شـدم که همـگی با دیـدن ما یکباره ساکت شـدند.خدای من! یعنی چه اتفاقـی افتاده؟

ناگـهان به فکر مهدی افتادم.فریاد کودکـانه ام تن منتظر کوچه را لرزاند. مادرم با صدای فریاد من

مات و مبهوت به صورتم خیره شـد.هیچ حرفی نزد.من هم دیگر هیچ نگفتم و فقط با نگـاه نگرانم

جوابش را دادم.تمام بدنم مـی لرزیـد.انگـار که داشتم به ظرف جهنم گـام بر مـی داشتم.

از صدای پچ پچ مردم که دوباره شروع شـده بود وحشت داشتم.مـیان چهارچوب در خشکم زد:

چرا در خانه باز است؟این مردم اینجا چکـار دارند؟ چرا مهدی…؟ در همـین لحظه مادرم مرا پس زد و

به درون حیاط هجوم برد.همه جا…

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

کامنت ها
ارسال کامنت برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
درباره سایت
دانلود رمان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بالوشاپ " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.