خلاصه کتاب:
بانوی بسیجی بر عکس اسمش در بارهی آراد! پسری پولدار و بی بند و باره که زندگیش رو صرف خوش گذرونی و کارش کرده ولی از یه جایی به بعد با ورود آرام دختری ساده و مغرور و در عین حال پایبند به اعتقادات! زندگی آراد مسیر زندگیش عوض می شه و برای اولین بار توی زندگیش عشق رو تجربه می کنه!
خلاصه کتاب:
باران در کودکی پدرو مادر خود را از دست داده و با مادربزرگش زندگی میکند.مادر بزرگش در یک خونه باغ کار و در همان جا زندگی میکند.حالا بعد از چند سال صاحب باغ و خانواده اش قصد برگشت به ایران را دارند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بالوشاپ " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.